شنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۱۵
در قسمتی از کتاب «با چشمان باز» که برگرفته از زندگانی شهید «سید علی‌اکبر (مصطفی) حاج‌سیدجوادی» است، می‌خوانید: «هر جا که بوی اخلاص می‌آمد پیدایش می‌شد. تشکیلات خاصی نبود که برای ما برنامه‌ریزی کند. همین‌طور ناخودآگاه به هم می‌رسیدیم ...»

برشی از کتاب «با چشمان باز»|هر جا که بوی اخلاص می‌آمد پیدایش می‌شد!


به گزارش نوید شاهد استان قزوین، کتاب «با چشمان باز»، برگرفته از زندگانی شهید «سید علی‌اکبر (مصطفی) حاج‌سیدجوادی» است که نخستین بار سال ۱۳۹۷ در یکصد و ۸ صفحه با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.

این کتاب به نویسندگی رسول حمیدی و مصاحبه‌گری کبری طالبی با روایت‌هایی از زندگی و شهادت شهید حاج سیدجوادی تدوین شده و به همت اداره‌کل حفظ اثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قزوین و با حمایت مالی شورا و شهرداری شهر قزوین توسط ناشر صریر منتشر شده است.

در مقدمه کتاب یاد شده آمده است: «آنچه پیش روی شماست تلاشی نو به شمار خواهد رفت برای معرفی شهیدان شاخص استان قزوین. آنچه می‌خوانید انعکاس روزگار مردان بزرگی است که حالا گردوغبار مزارشان توتیای چشم زائران است.

آن‌ها که چشمه جوشان فضایل‌شان «قومی را حیات می‌بخشد». آن‌ها که در این قافله نور جان و سر باختند و با آن‌ها می‌شود راه را پیدا کرد ...»

در بخشی از خاطرات شهید سید علی‌اکبر حاج سیدجوادی از زبان محمدعلی حضرتی از همرزمان این شهید بزرگوار در این کتاب آمده است: «هر جا که بوی اخلاص می‌آمد پیدایش می‌شد. تشکیلات خاصی نبود که برای ما برنامه‌ریزی کند. همین‌طور ناخودآگاه به هم می‌رسیدیم. انتخابات مجلس اول هم در ستاد انتخاباتی یک معلم به هم رسیدیم. قدرت‌الله چگینی.

کار کردن در ستاد قدرت‌الله چگینی سخت بود. نه از پول خبری بود که خرج تبلیغات بشود نه دست آدم‌ها باز بود که راحت تبلیغ کنند. چگینی که بعد‌ها ترور شد و عنوان شهید برای همیشه قبل از اسمش نشست، آدمی بود که اگر می‌فهمید کسی از بچه‌ها پوسترش را روی پوستر نامزد دیگری چسبانده عذر طرف را می‌خواست. توی ستاد هم هر کسی هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد ...»

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده